این روزها
چه زود 28 ماه گذشت و من چه کم لذت بردم.نازنینم،تو زیباترین،بزرگترین و بهترین هدیه پروردگاری.چه زود دیر خواهد شد و من حسرت دستان نرم کودکیت که اکنون در دستانم آشیانه دارند را خواهم خورد!!!!!پاهای کوچکی که امروز مشتاقانه و بدون وقفه به سویم میدوند و لبان کوچکی که به گونه هایم فشار می آورند و بازوان کوچکی که بر گردنم حلقه میزنند،میدانم که مخصوص این روزهاست و شاید دایمی نباشد!!!میدانم که روزهای باقیمانده از دوران کودکیت با چشم بر هم زدن و به سرعت نور خواهد گذشت و من همچنان در غفلتم.پس ای صنم زیبای من با من همیشه مانند کودکیت رفتار کن و گرنه من هیچممممممممممممم! دختر گام ماشاالله خیلی خانوم شدی که هر چی بگم کم گفتم.تنها موردی که مامانو خ...
نویسنده :
سپیده-مامان دیانا
1:02